دکترمهدي زارع: زلزله ، ریسک سوانح و ترویج علم, گفتگو ماهنامه #خشت_زر #معماری با دکتر #مهدی_زارع #آبان #1395

دکترمهدي زارع: زلزله ، ریسک سوانح و ترویج علم,
#گفتگو ماهنامه #خشت_زر #معماری با دکتر #مهدی_زارع #آبان #1395

آقای زارع به طور کلی موقعیت تهران را از لحاظ وجود و خطر گسل های زلزله چگونه ارزیابی می کنید و کمی هم درباره برآورد زمانی که در خصوص احتمال وقوع زلزله در پایتخت وجود دارد، توضیح دهید.
ما معمولاً در این باره که زلزله قبلی کجا رخ داده و چگونه بوده و آیا احتمال تکرارآن وجود دارد باید به دو پارامتر دقت کنیم. اولی وجود گسل ها است. یعنی اینکه ببینیم گسل های فعال در چه مکان هایی واقع شده اند و آیا در آنجا زلزله اتفاق افتاده است یا خیر. دوم مسئله تاریخ زمین لرزه هااست. یعنی اینکه زمین لرزه ها کجا و به چه تعدادی رخ داده است. در مورد تهران می توانیم بگوییم شناخته شده ترین گسل های کشور، گسل های موجود در پایتخت هستند. خوشبختانه تاکنون از نظر تاریخ زمین لرزه ها نیز زلزله های محدوده تهران به نسبت خوب مطالعه شده است. گسل های اطراف تهران نیز مورد مطالعه قرارگرفته و احتمال بازگشت زمین لرزه در مورد بعضی از آنها بررسی شده است. در مورد احتمال بازگشت زمین لرزه دو جمله را باید به صورت خلاصه توضیح داد. اول اینکه ما یک بازگشت آماری داریم.به این معنا که زمین لرزه ها به نحو آماری بررسی شود.اگر بازگشت آماری را مورد توجه قرار دهیم و به همه گسل ها به صورت یکسان توجه کنیم ما تقریباٌ هر 200 سال یک زلزله را در محدوده ای به شعاع حدود 100 کیلومتراز مرکز تهران کنونی انتظار داریم. آنچه که از نظر آماری می توانیم بگوییم این است که هر 200 سال یک زلزله را انتظار داریم که البته این زمان بدان معنی نیت که حتما درست سر هر دویست سال یک زلزله با بزرگای بین 6.5 تا 7.5 بیاید بلکه زلزله هایی که رخ می دهد در بازه هایی کمتر یا بیشتر از هر دویست سال می آیند ولی متوسط آماری آنها حدودا همین می شود و الان در سال 1395 ، 186 سال ازاین آخرین زلزله با این اندازه و در این محدوده گذشته است. البته معنی حرف من نیست که 14 سال دیگر حتما زلزله ای رخ می دهد، چرا که ممکن است زودتر یا دیرتر باشد. آخرین زلزله با بزرگای بیش از 7.0 روی گسل شمال تهران هم حدود 3000 تا 3500 سال پیش بوده است . گسل شمال تهران مستعد این اتفاق است و بر اساس مطالعات دیرینه لرزه شناسی می دانیم کد در 30 هزارگذشته سال 7 بار چنین زلزله ای اتفاق افتاده است. می توانیم نتیجه بگیریم که در دهه های پیش رو، انتظار رویداد یک اتفاق بزرگ روی گسل های شمال تهران و در محدوده پیرامون شهر تهران منطقی است.
خطرناکترین گسل ها در حال حاضر کدام ها هستند؟
خطرناک ترین گسل ها از دو جهت قابل بررسی هستند. یک وجه آن “خطر زلزله” است که به طبیعت و زمین مربوط است. و به آن بر می گردد که کدام گسل توان لرزه زایی بیشتری دارد.در تهران گسلهایی که “خطر” که از همه مهمتر هستند گسل شمال تهران است که از که محیط شهری تهران کنونی عبور میکند و یک بحث دیگر “ریسک زلزله” است که اثر آن “خطر”بر محیط زندگی انسان است. به عنوان مثال شما یک گسل مانند گسل شمال تهران در غرب کویر لوت داریم به نام گسل نایبند. افرادی که در روستای نایبند در کنار این گسل زندگی می کنند 484 نفر هستند. در محدوده گسل شمال تهران 2 میلیون و 200 هزار نفر زندگی می کنند. بنابراین از این نظراست که ما می گوییم گسل شمال تهران خطرناک ترین گسل ایران است، منظورمان ریسک بالای این گسل برای زندگی انسانهاست . صرفا ویژگی های طبیعی مدنظر نیست چرا که حتی گسل بزرگتر از تهران هم داریم . اما اگر از نظر تمرکز جمعیت و اثرزلزله بر زندگی انسان بررسی کنیم، گسلی بسیار خطرناک است.
بزرگای زلزله ای که هر 200 سال یکبار در تهران پیش بینی شده چقدر است؟
6.5 تا 7 انتظار می رود و در شعاع 100 کیلومتری تهران امروز.
آقای زارع لطفا توضیحاتی در باره گسل های تهران از این حیث که در چه مناطقی واقع شده اند، بدهید.
مهمترین گسلی که از خود شهر تهران رد می شوند گسل شمال تهران است. گسل کهریزک و بخش هایی از گسل ایوانکی و گسل هایی هم وابسته به گسل شمال تهران ، نیز وجود دارند. در مرکز شهر تهران گسلی وجود دارد که اخیراً صحبت زیادی درباره آن می شود و بعضی آن را طرشت نامدگذاری کرده اند. گسل هایی هم در استان تهران وجود دارند . شهر دماوند در نزدیکی گسل مشاء قراردارد و خود شهرک ییلاقی مشاء روی گسلی به همین نام قراردارد.در جنوب تهران هم گسل پیشوا و رباط کریم وجود دارند. گسل اشتهارد و ماهدشت و گسل کرج هم که الان جزء استان البرز است که اینها همه برای محیط شهری تهران خطرناک است.
اخیراً وزارت راه یک مصوب های را ابلاغ کرده که ساخت و ساز در حریم گسل را ممنوع کرده، به نظر شما این اقدام چقدر موثر و قابل اعتنا است؟خب، ببینید، اصولا همیشه نگاه ما باید به سوی آینده و در جهت کاهش ریسک باشد. درست است که در گذشته کارهای غیرکارشناسی و اشتباه زیادی انجام شده است. اما از همین الان نیز ممکن است کارهای اشتباه دیگری صورت گیرد که بر ریسک وقوع یک زلزله احتمالی اضافه کند. اما اگر از همین امروز جلوی اشتباهات دیگری را بگیریم جلوی ایحاد ریسک های بیشتر را گرفته ایم.اگر این مصوبه شورای عالی معماری و شهرسازی درهمه ابعاد و در بخش های مختلف کشور عملیاتی شود از نظر من یک کار بسیار مثبت و مهم در جهت کاهش “ریسک” برای آینده است و حداقل نتیجه آن این است که وضعیت ریسک کنونی تهران را بدتر نخواهد کرد.
شما در جایی عنوان کرده اید که تهران از نظر میزان آمادگی در برابر زلزله اجتماعی در سطحی بسیار پایین و حتی صفر قراردارد . این وضعیت چه تبعاتی برای پایتخت نشینان دارد.
من معمولاً حرفهای مطلق بیان نمی کنم، دلیلش هم این است که به هر حال همیشه یک مجموعه از کارهای خوب و بد با هم انجام می شود، اینکه بگوییم صفر است یعنی هیچ کار خوبی انجام نمی شود و منطقی نیست. اما بحث این است که به اندازه تمام این کارهای خوب انجام شده چقدر اتفاقات منفی رخ داده است و چقدر جمعیت در شهرها افزایش پیدا کرده است و توزیع جمعیت چگونه بوده است. اینها را که بررسی می کنیم علامتهای منفی بیشتر خود را نشان می دهد. در تهران از طرح مدارس آماده تا طرح گروه های داوطلب واکنش اضطراری بگیرید، می بینید که طرح های جالبی بوده اند که مشابه آنها در کشورهای پیشرفته انجام شده و می شود و در ایران مطابق استاندارد های روز دنیا انجام شده است . همچنین ماانورهای سالانه در مدارس در مورد آمادگی در برابر زلزله، نیز انجام شده است که همگی اقداماتی مثبت و قابل تحسین هستند. اما بحث این است که در حینی که این اقدامات مثبت انجام می شود مثلا درست در شمال ولنجک و در کنار رودخانه ولنجک و روی گسل تهران در سال 1395 اجازه داده می شود دو برج دیگر هم ساخته شود! بنابراین اشکال و اشتباهی آشکار است که هم اکنون رخ می دهد. حتی همین الان هم اشتباهات ریز و درشت کم نداریم. این جور نیست که بگوییم 1 سال پیش انجام شده و تمام شده، نه الان هم اتفاق می افتد و ادامه دارد.به طور کلی می خواهیم بگوییم مجموعه از اقدامات مثبت و منفی با هم در حال انجام شدن است و بسیاری از اتفاقات و اقدامات در جهت افزایش “ریسک” بوده است. ارزیابی بنده این است که شرایط تهران با توجه به نوع توسعه سریع که مخصوصاً برای بخش های جدید شهر اتفاق می افتد و مهاجرتی که معمولاً دیده و گفته نمی شود که البته بیشتر در لایه متوسط رو به پایین جامعه اتفاق می افتد، تعداد بیشتری در معرض خطر قرارمی گیرن، بنابراین ریسک افزایش می یابد.
با این تفاسیر، چگونه می توان از خسارت زلزله در حوزه شهری ساختمان ها و تأسیسات زیربنایی پیشگیری کرد؟ما برای توسعه ایران به یک نگاه کلان لازم داریم. آن نگاه کلان حتماً باید حاوی دیدگاهی برای “کاهش ریسک” باشد. ما باید نگاهی کلان در رابطه با توزیع و استقرار جمعیت و آمایش سرزمین داشته باشیم. برای توضیح این مسئله مثالی را ذکر می کنم. فرانسوی های بعد از جنگ جهانی دوم شروع کردند به بازسازی کشور خود، امّا بیست سال بعد در حدود 1965 متوجه شدند که حین بازسازی یک اشتباه بزرگ صورت گرفته چرا که بیشتر تمرکز فعالیتها و در نتیجه جمعیت در پایتخت یعنی پاریس انجام شده است و از این رو همه کارها به پاریس ختم می شود. بنابراین به این فکر افتادند که نیاز است برنامه ای برای ساماندهی فعالیتها و جمعیت و توزیع آن در کشور انجام دهند به نام آمایش سرزمین. آمایش یعنی اینکه ببینیم تجمع امکانات و جمعیّت را با توجه به منابع و اهداف به کدام سو ببریم و توزیع کنیم. امروزه حاصل این برنامه و نگاه درست در فرانسه این است که خود شهر پاریس بدون در نظر گرفتن حومه با همه امکاناتی که دارد در شب حدود دو و نیم میلیون نفر بیشتر جمعیّت ندارد. البته آنها با مشکل گسل فعّال به آن مفهوم که در استامبول، تهران، جاکارتا و توکیو وجوددارد، دست به گریبان هم نیستند. ولی آنها از نظر زیست محیطی، اقلیمی و آسایش افراد اقدامی انجام دادند که مردم راحت در شهر زندگی کنند. اینکه ما باید چه کنیم تا همه اتفاقات به سمت کاهش ریسک برود، حتماً باید یک نگاه به آینده داشته باشیم اگر 50 سال پیش یعنی زمانی که نیمه دهه چهل شمسی شهر تهران را توسعه می دادند اگردر طرح بزرگ برای توسعه، واقع بینانه به 50 سال آینده تهران می پرداختند و از همه مهمتر آن طرح ها اجرا میشد و در میانه راه چندین بار رها نمی شد شاید امروز ما در این وضعّیت بد و ریسکی امروز نبودیم. امروز باید به 50 سال آینده فکر کنیم و ببینیم که چه انتظاری از تهران آینده داریم. باید ببینیم با این تجمع بزرگ جمعیت و امکانات در تهران چه اتفاقاتی می افتد و ما چه کار مفیدی می توانیم بکنیم. مسئولان باید در اعطای مجوزهای ساخت وسواس بسیاری داشته باشند و و یا اگر ببیند در جایی برای ساخت و ساز در حریم گسل باغها و درختان را هم از بین می برند و مجتمع می سازند،مسئول هستند. چاره درد حتما یک برنامه کلان است چراکه آن زلزله های که پیش بینی می شود، حتماً حتماً در محدوده تهران اتفّاق میافتد و شکی در آن نیست، فقط زمانش را نمی توانیم بگوییم.آیا ما دوست داریم که نسل بعدی ما و زمانی که ما نیستیم با فاجعه بزرگی روبه رو شوند؟
شما عنوان کردید که زلزله در تهران حتمی است. اما واقعا به چه دلیل افکار عمومی واکنش و حساسیتی نسبت به این قضیّه ندارد ؟آیا درباره علت این مسئله بررسی میدانی داشته اید؟
در تهران خیر. اما در شهر تبریز در قالب یک پروژه بعد از زلزله مرداد 1391 ورزقان یک بررسی میدانی داشته ام . نکته جالب این است که تبریز یک شهر فرهنگی است و متوسط فعالیّت های فرهنگی بالایی دارد. با توجّه به این مسئله اما اطلاعات شهروندان از ماهیت زلزله و چگونگی مواجهه با این پدیده در بسیاری از نقاط شهر پایین بود و این خود یک گرفتاری بزرگ است. من آنجا مشاهده کردم که بسیاری از مردم حتی آگاهی های اولیه از زلزله نداشتند و با خود گفتم اگر تبریز در چنین سطحی از آگاهی از زلزله قرارداشته باشد وای به حال تهران! چراکه فرض من بر این است که تبریز به هر حال دروازه مدرنیته است و متوسط مردمش مطالعات بیشتری از بسیاری از شهر های دیگر ایران دارند. نکته دیگر این است که به لحاظ روانی شاید یکی از دلایل این آگاهی پایین این است که مردم با خود می گویند،خب اگر آگاهی هم داشته باشیم به چه دردی می خورد؟این موضوع خود یک کار سنگین و مفصل است که مردم را مطالبه گر کنیم.

در بحث مدیریت بحران چطور؟ کلا این نوع مدیریت چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟ما در حال حاضرسازمان مدیریت بحران داریم. بعد از زلزله31 خرداد 1369 منجیل بر اساس مصوبه مجلس شورای اسلامی ستادی به نام ستاد حوادث غیرمترقبه در همه استانها شکل گرفت. این ستاد ها، یک دفتر ستادی مرکزی در وزارت کشور داشت و در استانها زیر نظر معاونت عمرانی استانداری هر استان فعالیّت می کردند و اگر اتفاقی می افتاد مسئول ستاد حوادث غیرمترقبه کشور فعال می شد و مدیریت می کردند. در سال 85 13تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور در دستور قرارگرفت و قانونی مصوب شد تا ستاد مرکزی تبدیل به سازمان مدیریت بحران شود و الان هم مشغول فعالیّت است . اما امکان و توانی که سازمان مدیریت بحران وجود دارد هم از نظر منابع ، نیروی انسانی و جذب نیروی کار بلد و متخصص باید ارتقأ یابد تا از نظر کیفی سازماندهی مدیریت بحران در کشور رخ دهد. ارزیابی من این است که آن چیزی که می تواند برای برای مملکت مفید باشد با توجه به نیروهای تحصیل کرده ای که داریم، و بسیاری می توانند و باید جذب شوند که نشده اند، هنوز از ایده¬ال ها خیلی دور است. باید محوریت کار در سازمان مدیریت بحران بر عهده نیروهای متخصص و کارآزموده باشد. اگر قرار باشد خود را برای زلزله آماده کنیم ما باید یک مدیریت بحران با نیروی توانمند، باسوادداشته باشید.

 

عناوین اصلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *