آیا مخاطرات و مصیبت ها جزئی از زندگی انسان است ؟

نویسنده: دکتر معصومه کمال الدینی، دبیرگروه جامعه شناسی مصایب و بلایای طبیعی انجمن جامعه شناسی ایران

شهرهای جوامع انسانی صنعتی توسعه یافته و یا در حال توسعه ، در نقاط مختلف دنیا به دلایل متعدد ازجمله جغرافیای محیط ، اقلیم ، توسعه فیزیکی نامناسب، عدم رعایت استانداردهای لازم در مناطق در معرض مخاطرات طبیعی ، صنعتی و شهری با انواعی از چالشها و مسایل فردی، محیطی و اجتماعی نظیر مشکلات اجتماعی ، روانی ، فرهنگی و اقتصادی مواجه می گردند .
مخاطرات طبیعی مانند زلزله، سیل، طوفان و برخی فجایع انسانی نظیر جنگ هاي مصیبت بار و خونین قرن هاست که در تاریخ جوامع بشری ثبت شده اند ، این وقایع که با ویرانگري ها و آسیب هاي مختلف انسانی، فیزیکی و اجتماعی همراه بوده اند، به انسان یادآوري میکنند که مخاطرات و فجایع جزئی از زندگی وي محسوب می شوند .
انسان مدرن ، قبل از شروع جریانات علمی ، سالها علل حوادث طبیعی و مخاطرات را در عقاید عرفی و باورهای مذهبی جستجو می کردند ، به گمان گذشتگان، خدایان و عوامل ماورایی و نیروهای طبیعت برای انسان تصمیم می گرفتند ، خطرات براساس شانس و اراده افراد تعبیر میشد و انسانها قادر به کنترل و محاسبه نبودند و تسلیم طبیعت بودند .
از نظر تاریخی، مهم‌ترین سهم تحقیقات جامعه‌شناختی در مورد فجایع ، تصحیح تصاویر تحریف شده از واکنش انسان و مدیریت بحران بوده و امروزه خطرات و فجایع طبیعی و انسانی عنصر بسیار مهمی در مطالعه زندگی اجتماعی و فرهنگی است و جامعه شناسان همچنان از رویدادهای ناگهانی مانند زلزله یا جنگ به عنوان آینه ای برای انعکاس واقعیت های جامعه استفاده می کنند و برای ایجاد تغییر شرایط اجتماعی که خطرات را به فاجعه تبدیل می کند تلاش می کنند.
مدرنیته و شهری شدنِ معاصر جوامع انسانی ، در عین حال که دستاوردهای فراوانی را به لحاظ رفاه اقتصادی و بهبود برخی از جنبه های کیفیت زندگی به همراه آورده است ، اما روند شهری شدن شتابان و ناموزون در اغلب کشورهای در حال توسعه بسیاری از وجوه سلامت آدمی را به طور فزاینده در معرض تهدید و مخاطره قرار داده است و با گسترش شهرنشینی به عنوان پیامد مدرنیته، در کنار رفاه و تسهیلات، مخاطرات نیز در زندگی شهری افزایش یافته است .
موضوع پرداخت به دلایل موجد و تسریع کننده این مخاطرات نیز یکی دیگر از دیدگاههای جامعه شناختی است که پس از ورود مدرنیته به موضوع مخاطره توجه ویژه ای دارد ، بطور مثال اولریش بک جامعه شناسی است که جامعه مدرن را معادل با جامعه مخاطره آمیز دانسته و به بررسی مخاطرات و تاثیر آن ها بر روابط اجتماعی پرداخته است. رشد ادبیات مربوط به پندارههایی درباره ي «مخاطره و جامعه» در نظام جامعه شناختی، تا حد زیادي مدیون تأثیر ژرف دیدگاههای او است از نظر بک ؛ جامعه مخاطره آمیز جامعه اي است که در آن نگرانی افراد از مخاطرات طبیعی (قحطی و زلزله) به سمت مخاطرات ناشی از فعالیتهاي انسانی که اغلب شکل جهانی و عالم گیر دارند، متوجه شده است ،جامعه ي مخاطره آمیز صرفاً از این واقعیت برنمی خیزد که زندگی روزانه عموماً خطرناكتر شده است. مسئله بیشتر بدون مرز شدن مخاطرات غیرقابل کنترل است. این بدون مرز شدن (بیکرانگی مخاطره) داراي 3 بعد است: فاصله اي، زمانی و اجتماعی.
در بعد فاصله اي، ما خود را با مخاطراتی مواجه میبینیم مانند تغییرات آب و هوایی یا سوراخ شدن لایه ي اوزون که همه را تحت تأثیر قرار میدهد و در بعد زمانی، دوران طولانی نهفتگی خطرها مثل از بین بردن زباله هاي هسته اي یا پیامدهاي غذایی دست کاري شده ژنتیکی و نهایتاً در بعد اجتماعی، تعیین اینکه چه کسی باعث آلودگی محیطی یا بحران اقتصادي شده و اینکه چه کسی مسئول است سخت میباشد.
دانشمندان علوم اجتماعی کلاسیک توجه کافی به بررسی دقیق تعامل بین فرآیندهای اجتماعی، تکنولوژیکی و طبیعی که اغلب خطرات و فجایع بزرگ ایجاد می کنند وجود نداشت و در عمر تقریبی یکصد سال جامعه شناسی فاجعه ، تحقيقات اجتماعی مخاطرات طبیعی و صنعتی نشان داده است ؛ به غیر از عوامل طبیعی، این دخالت بي رویه انسان در محيط و عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی در ارتباط با یکدیگر، نقش بسزایی در بسترسازی فجایع تخریب کننده دارند و بسیاری از تحقیقات جامعه‌شناختی نوظهور در مورد فجایع بر واکنش‌های اجتماعی کوتاه‌مدت به فجایع ناشی از علل طبیعی یا انسانی متمرکز است.
دراین میان ، مطالعات موجود اجتماعی از درک خطر شهروندان نیز نشان از این دارد که ، شهروندان درک مدرنی نسبت به مخاطرات انسان ساخت دارند، اما احتمالا به دلایل اقتصادی ، معیشتی،فرهنگی و سیاسی توجه به روش های کاهش مخاطرات در اولویت برنامه های زندگی آن ها قرار ندارد .
علاقه ای که جامعه شناسان به مخاطرات طبیعی و فجایع انسانی داشته اند به چندین دهه قبل برمی گردد و بنابراین پاسخی به فراوانی و شدت فزاینده حوادث در دهه های اخیر به دلیل تغییرات آب و هوا و آلودگی محیط زیست نیست. با این حال، تمرکز آنها کاملاً مشخص بوده است و بر تأثیر فجایع بر الگوهای طولانی مدت زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم، از جمله جنبه‌های ظهور و پیامدهای کوتاه‌مدت و بلندمدت رویدادهای فاجعه زا ، در زمان و مکان متمرکز شده است ؛ پیامدهایی چون : مرگ و میر ،آسیب های سازه ای و جسمانی ، اخلال در الگوی زندگی عادی ، مشکلات اقتصادی مانند از بین رفتن منابع ، خسارت به اموال و دارایی ها ، تاثیر منفی بر سلامتی نظیر گسترش ، یا اپیدمی بیماریها ، تاثیر بر ساختار اجتماعی جوامع آسیب دیده و افزایش آسیب های اجتماعی ، تخریب زیرساخت ها ، ساختمان ها ،مخابرات و سیستم های ارتباطی که نشان از آن دارد ، آسیب پذیری شهری صرفا با دیدگاههای مهندسی و مدیریت سنتی بحران امکان ارزیابی ،پیشگیری و درمان ندارند .
در نهایت باید گفت که ، موضوعات مهم جامعه شناسی ، مطالعه اثرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فجایع و کاهش اثرات کوتاه مدت و بلندمدت ، تاب آوری ، بازسازی روانی اجتماعی ، حمایت روانی اجتماعی و کمک به درک مشکلات استرس زا ناشی از مخاطرات طبیعی و مسائل مربوط به فرآیندهای مدیریت بحران می باشد و جامعه شناسی تاکید دارد چگونه دولت‌ها و نهادهای مربوطه می‌توانند سیاست‌گذاری و اقدامات مداخله‌ای را برای کاهش خطرات و اثرات نامطلوب مختلف بر زندگی افراد آسیب دیده انجام دهند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عناوین اصلی