دانشآموزان استرالیایی نگرانتر هستند یا ایرانی؟
«دریاچه ارومیه» درس عبرت شد / دکتر مهاجری عضو هیئت مدیره موسسه مقاوم سازی و بهسازی لرزه ای ایران در گفتگو با روزنامه شهروند
| الهام علمشاهی |روزنامه نگار|
موضوع «خشک شدن دریاچه ارومیه» در کتاب جغرافیای سال دهم دبیرستانهای استرالیا به عنوان یکی از مثالهای تشریح موضوع انتقال آب و پیامدهای زیانبار آن مطرح شده است. «چه اتفاقی میافتد وقتی ما آب را از دست میدهیم؟» دانشآموزان استرالیایی سر کلاس درس مینشینند و با باز کردن کتاب درسیشان و خواندن عنوان درس، نگران از دست رفتن آب یکی از مهمترین دریاچههای جهان و خشک شدن جهان هستی میشوند. یک نگرانی با مصداق خشک شدن دومین دریاچه شور جهان که در کشور ایران قرار دارد. البته دانشآموزان ما هم نسبت به مشکلات محیط زیستی در کتب درسی خود آشنا هستند، حتی اسم دریاچه ارومیه را به دلیل اینکه ١٨سال است با بحران بیآبی مواجه شده است، شنیدهاند. اما این نگرانی با این وسعت چقدر در سیستم آموزشی یا حتی مسئولان مربوطه کشور ما محسوس است؟! شاید هنوز به این نتیجه نرسیدهایم که این نگرانی باید فراتر از چیزی باشد که در ذهن همه ما میگذرد. موضوع نگرانی برای دریاچه ارومیه مدتهاست که بعد جهانی گرفته، چراکه چندی پیش یک هنرمند هالیوودی هم نگرانیاش را نسبت به خشکشدن دریاچه ارومیه در صفحه شخصی خود ابراز کرد. هدف از نگارش این نوشتار و نوشتارهای مشابه، حل مشکلات کشور و حرکت رو به جلوی سیستم علمی و اجرایی کشور در زمینه مدیریت منابع آب است. دکتر حسین مهاجری، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات و یک فعال در زمینه مهندسی آب توصیه میکند که با توجه به دیدگاه مدیریت جامع منابع آب باید سعی در جبران خسارتهای وارده به منابع آب و نیز جلوگیری از خساراتهای احتمالی وارده به منابع آب کشور در آینده داشت تا آیندگان در بهرهبردن از منابع آب دچار مشکل نشوند. «شهروند» در گفتوگو با دکتر مهاجری به بررسی بیشتر این موضوع پرداخته است.
*آقای دکتر با دیدن این عکس چه برداشتی در ذهن شما صورت گرفت؟ آیا این موضوع را میتوان اتفاق خوبی قلمداد کرد؟
ایران یکی از شاخص و خاصترین کشورهای جهان است که در آن فرهنگ غنی و کهن پارسی با آرمانهای اسلامی درهمآمیخته است. این دیدگاهی است که اغلب دوستان و همکاران غیرایرانیام در ملاقاتها و صحبتهایی که با هم داریم به من انتقال میدهند. با وجود چنین دیدگاهی، انتظار بر این است که در کتب، مجلات و روزنامههای خارجی صحبتهای زیادی در رابطه با ایران انجام پذیرد. اما به جهت بایکوت خبری شدیدی که در جهان در رابطه با ایران وجود دارد، کمتر صحبتی از ایران را میتوان یافت. درحقیقت صحبت از ایران در جهان محدود به فعالیتهای سیاسی مانند بحث انرژی اتمی، مشکلات داخلی سوریه و دشمنی دیرینه ایران و آمریکا شده است و عملا کمتر مقاله، خبر یا بحثی در رابطه با فرهنگ، اقلیم و تاریخ مردم ایران در خارج از کشور بهطور رسمی انجام میپذیرد. با وجود این واقعیت، چند روز پیش یکی از همکارانم مطلبی را در ارتباط با خشک شدن دریاچه ارومیه به من نشان داد که در کتابهای درسی دوره ابتدایی کشور استرالیا چاپ شده است. با وجود حس نوستالژیکی که پس از خواندن این مقاله به من دست داد، نباید اثر منفی چنین مقالهای را در ارتباط با حسن شهرت جهانی ایران نادیده گرفت.
*الان خشک شدن دریاچه ارومیه بهعنوان مصداق مشکل محیطزیستی در کشور استرالیا درحال تدریس است؛ چرا این موضوع در میان مباحث آموزشی دانشآموزان استرالیا جای داده شده است؟ و چرا در کشور خودمان در قالب مباحث آموزشی به مشکلات محیطزیستی نگاه نمیشود؟
نخستین نکته قابل ذکر بحث نوع نگاه به مشکلات زیستمحیطی در کشور استرالیاست. در این کشور، اهمیت موضوعات زیستمحیطی و مدیریت صحیح منابع آب از دورههای آموزشی ابتدایی شروع میشود. بر این اساس هر عضوی از جامعه استرالیا که تحصیلات پایهای داشته باشد میداند که مدیریت منابع آب از اهمیت بالایی برخوردار است و جبران و حل مشکلات زیستمحیطی نیاز به صرف هزینههای بالا دارد. اما در ایران به جهت عدم وجود چنین دیدگاهی و عدم آموزش صحیح دانشآموزان در این زمینه، باید با صرف هزینههای بسیار بالای زمانی و مالی، مدیران و مسئولان را در این زمینه آگاه کرد. این دقیقا مشکلی بود که در ایران طی دولت قبلی و دولت قبل از آن با آن مواجه بودیم. در کشور موج ساخت سدها به شدت درحال حرکت بود و هیچکس نمیتوانست در ارتباط با مشکلات ثانویه ناشی از ساخت سدها اظهارنظر کند. در حقیقت دوره سدسازی در کشور ما همزمان با اوج گرفتن بحث تخریب سدها و از مدار عمل خارج کردن سدهای ساخته شده در کشورهای غربی بود. اما به جهت عدمآموزش صحیح مدیران و دستاندرکاران در ارتباط با ساخت بدون بررسی سدها و نیز ملاحظات سیاسی امکان ایستادن در مقابل این موج وجود نداشت و شد آنچه که نباید میشد و مشکلاتی مانند خشک شدن دریاچه ارومیه به وقوع پیوست.
*بهطور مشخص هدف کشور استرالیا از این اقدام چیست؟
نکته دوم در این زمینه اهمیت دیدگاه پیشگیری بهتر از علاج در مسائل و مشکلات محیطزیستی است. واقعیت این است که مشکلات و معضلات زیستمحیطی اغلب نامحسوس بوده و هنگامی جامعه و مسئولان متوجه آن میشوند که کار از کار گذشته و حل معضل در چنین شرایطی با صرف هزینههای بالا ممکن خواهد بود. چنین معضلی را نهتنها در ارتباط با دریاچه ارومیه میتوان یافت، بلکه در سایر مشکلات زیستمحیطی کشور مانند آلودگی هوای تهران، مشکل ریزگردها در شهرهای جنوبی کشور و سایر موارد مشابه میتوان مشاهده کرد. بهترین راه برای حل چنین معضلاتی پیشگیری است؛ به بیان دقیقتر بهتر است قبل از آنکه به شرایط بحرانی برسیم، مشکل را حل کنیم. براساس همین واقعیت است که در کشور استرالیا عکس دریاچه ارومیه در کتابهای درسی دانشآموزان چاپ شده است. دانشآموزانی که با معضل دریاچه ارومیه آشنا میشوند، در آینده در مشکلات مشابه بهتر میتوانند تصمیمگیری کنند تا از رخدادهای غیرقابل جبران یا جبرانپذیر با صرف هزینههای بسیار بالا جلوگیری کنند.
*اصلا چرا ایران سردمدار مشکلات محیط زیستی در جهان است؟
ذکر این نکته با وجودی که تأسفبار است، اما به جهت جلوگیری از تأسفهای بزرگتر در آینده با اهمیت است که همواره کشور و دولت بر این عقیده بوده است که الگوی مناسبی از مدیریت اسلامی-ایرانی را به جهان نشان دهد و بتواند الگوی مناسب مدیریتی برای بسیاری از کشورهای اسلامی و غیراسلامی باشد. چنین مدیریتی نهتنها در زمینههای مباحث انسانی و مدیریت اجتماعی باید الگو باشد، بلکه در تمامی زمینهها ازجمله مدیریت محیطزیست باید در مقیاس جهانی مثالزدنی باشد. اما با نگاهی به گزارشهای بینالمللی در زمینه محیطزیست مثل گزارشهای موجود در زمینه پخش گازهای گلخانهای یا آلودگیهای منابع آب و تالابها به راحتی میتوان فهمید که عملکرد ایران عمیقا با الگوی مدیریتیشدن برای جهان فاصله دارد.
*چاپ عکس دریاچه ارومیه در خارج از کشور ما چه درسآموختهای میتواند برای مدیریت مباحث محیطزیستی داخل کشورمان باشد؟
چاپ عکس تغییرات سطح آب دریاچه ارومیه و مشکلات ناشی از آن نمونه مبرهن و واضح از فاصله ایران تا مدیریت صحیح منابع آب است. در حقیقت این عکس بیش از آنکه مدیریت ایران در این زمینه را مورد بررسی و تأیید قرار دهد، مدیریت ضعیف ایران در منابع آب را به نقد میکشد. در این زمینه نیز وظیفه خود میدانم که به سیاستگذاران کشور یادآوری کنم که الگوی مناسب شدن در تمام زمینهها اهمیت دارد و بهتر است که در این زمینه نیز مدیران ارشد کشور ورود کنند و با صرف انرژی و هزینه مناسب درصدد رفع این معضل برآیند. در این شرایط با وجودی که هنوز با الگوی جهانیشدن برای مدیریت محیطزیست فاصله داریم، حداقل از اینکه مثالی برای مدیریت ناصحیح منابع آب و محیطزیست در جهان باشیم، نجات یافتهایم.
*تفاوت دیدگاه نظام آموزشی در ایران با سایر کشورها ازجمله کشور استرالیا در چه موضوعاتی قابل بیان است؟ آیا بهتر نیست دانشآموزان در سیستم آموزشی داخلی خودمان را هم نسبت به مشکلات محیط زیستی سایر نقاط جهان حساس کنیم؟
باید عنوان کرد که نوع دیدگاه کشور استرالیا در ارتباط با تجارب جهانی قابل توجه و ستایش است. با وجودی که اخبار در رابطه با ایران بسیار محدود است و نظام سرمایهداری جهانی چندان از صحبت در رابطه با ایران حمایت نمیکند، اما وقتی مصلحت آینده محیطزیست کشوری مثل استرالیا مطرح میشود، این کشورها اقدام به بحث در رابطه با ایران در کتابهای درسی دانشآموزان میکنند. در این زمان یک قیاس ساده نشان میدهد چقدر دیدگاه آموزشی ما با دیدگاه رایج در کشور استرالیا متفاوت است. در ایران ما بیشتر به مثالهای داخلی در کتابهای درسی اکتفا میکنیم و کمتر از مثالهای کشورهای دیگر بهره میبریم. برای درک بهتر این معضل هر کس میتواند این سوال را از دانشآموزان بپرسد که با چند معضل زیستمحیطی در سایر کشورها آشنا هستند، مثلا دانشآموزی میداند که در کشور هند رودخانه برهماپودرا به شدت آلوده است و علت این آلودگی چیست؟ یا کسی میداند که هر ساله چند سد در کشور آمریکا به جهت مشکلات ثانویه آنها از مدار خارج میشود؟ یا کسی از مشکلات صوتی و آلودگیها در شهر مکزیکوسیتی آگاه است؟ یا کسی از آلودگی آتشفشان در کشور ایسلند با خبر است؟ بنده معتقدم اغلب این موارد برای دانشآموزان جدید است و هیچگونه اطلاعی در این زمینه ندارند. لذا پیشنهاد میکنم در تدوین کتب درسی وزارت آموزشوپرورش از تجربیات جهانی محیطزیست بهره برده شود. در این زمینه بهره بردن از محققان و فعالان محیطزیست به منظور تدوین کتب درسی لازم و ضروری است.