مصاحبه از مهندس حامد حقی،مدیر مسوول ماهنامه شهرسازی روی خط زلزله
به مناسبت روز جهانی شهرسازی گفتگویی داشتیم با جناب آقای دکتر علیرضا فلاحی استاد تمام دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی که بیش از 20 سال پیش نسبت به تأسیس گروه بازسازی پس از سوانح دانشگاه شهید بهشتی اقدام نمودند و اکنون نیز این گروه در حوزه ی بازسازی پس از سوانح طبیعی تنها مجموعه دانشگاهی و علمی کشور می باشد که به نشر دانش بازسازی پرداخته است و پیشتاز امر بازسازی است. امسال نیز آقای پروفسور علیرضا فلاحی توسط دبیرخانه ملی روز جهانی شهرسازی که با شعار «شهرسازی نوآوری و کارآفرینی شهری» برگزار شد، به عنوان شهرساز پیشکسوت در علوم مرتبط در سال 1402 انتخاب گردیدند و به راستی باید اذعان داشت که ارزش و منزلت پیشکسوتان عرصه شهرسازی به عنوان سرمایه های ملی و معنوی ما در شهرسازی بر کسی پوشیده نیست و بایستی از تجربیات ارزشمند پیشکسوتان برای نسل جوان حوزه شهرسازی بهره برد. گفتنی است هر ساله همزمان با 17 آبان ماه و روز جهانی شهرسازی، دبیرخانه ملی روز جهانی شهرسازی به نمایندگی جامعه مهندسان شهرساز ایران، انجمن صنفی مهندسان مشاور معمار و شهرساز ایران، سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور، انجمن طراحان شهری ایران و چند دانشگاه همچون دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه آزاد اسلامی نسبت به معرفی چهره های شاخص شهرسازی اقدام مینماید.
باتوجه به رسالت ماهنامه و همزمانی با معرفی استاد فلاحی به عنوان شهرساز پیشکسوت در علوم مرتبط در سال 1402، این گفتگو را با موضوع تابآوری در شهرسازی آغاز کردیم و در این جا بدون اینکه تفسیری از صحبت های استاد داشته باشیم، بدون هیچ کم و کاستی به بیان آنچه پروفسور فلاحی برای ما از تاب آوری گفتند اشاره می کنیم. در انتها نیز با توجه به همزمانی انتشار نخستین شماره ماهنامه شهرسازی روی خط زلزله با بیستمین سالروز زلزله جان گداز بم، نظر دکتر فلاحی را از بازسازی بم جویا شدیم که دعوت میکنم تا با ما همراه باشید تا از زبان دکتر علیرضا فلاحی پیشکسوت شهرساز و مؤسس گروه بازسازی پس از سانحه دانشگاه شهید بهشتی با تاب آوری آشنا شویم.
تاب آوری در شهرسازی
مسأله تاب آوری در حوزه شهرسازی یک موضوع کلیدی است، که البته پایه این واژه به طبیعت برمی گردد. جمله معروفی از داروین وجود دارد که میگوید آنچه باعث بقای موجودات شده است قویتر و باهوش بودنشان به تنهایی نیست بلکه این بقا ناشی از قدرت و توان آنها در مقابله و تعامل با تغییرات ناگهانی است. یعنی موجودات وقتی میتوانند بقا داشته باشند که با تغییرات ناگهانی بتوانند هم تعامل داشته باشند و هم تقابل. یعنی در اینجا بحث واکنش یا پاسخ و تعامل مطرح میشود و به تعبیر داروین بایستی به عبارت دیگر و زبان ساده تر تاب آور باشند و همساز با تغییرات. در حال حاضر ما نیز با تغییرات مختلفی روبرو هستیم. تغییرات اقلیمی همه دنیا را فراگرفته است، افزایش دمای هوا به واسطه گازهای گلخانه ای به یک بحران تبدیل شده است، یخ های قطب در حال آب شدن است و کوه های یخی در حال حرکت، فصول مختلف جابجا شدند، مناطق خشک با سیل روبرو هستند و مناطق خوش آب و هوای سابق در معرض خشکسالی و این باعث شده است که ما با مشکلات عدیدهای روبرو شویم. بنابراین اگر بخواهیم به آینده نگاه کنیم موضوع تاب آوری به عنوان یک حلقه مفقوده در فعالیت های کاهش خطرپذیری در حوزه معماری و شهرسازی باید مورد توجه قرار گیرد. یعنی باید از یک مقیاس کوچک تک واحد، موضوع تابآوری دیده شود تا برسیم به واحدهای همسایگی، محله، ناحیه، منطقه، شهر و شهرستان و همینطور استان و کشور و …
مؤلفه های تاب آوری
اما تاب آوری چه مؤلفه هایی دارد و چه زمانی میتوان گفت که یک جامعه تاب آور شده است؟ بایستی گفت تاب آو ری مؤلفه هایی دارد که اگر بخواهیم تاب آوری را تعریف کنیم بایستی همه ی این مؤلفه ها را هماهنگ و در کنار یکدیگر درنظر بگیریم. اولین مؤلفه موضوع استحکام و مقاومت است. یعنی بایستی سیستم سازه ای و ساختار ما مقاوم و مستحکم باشد. این اولین شرط تاب آوری است که بایستی از یک واحد کوچک ساختمانی شروع شود تا برسد به شهر و واحدهای بزرگتر. مؤلفه دوم قابلیت جذب است. قابلیت جذب بایستی درحوزه مدیریتی و در حوزه های غیر سازه ای تعریف شود. یعنی اگر اتفاقاتی ناگهانی چه مثل تغییرات اقلیمی باشد چه مثل سیل و زلزله رخ دهد، بایستی سیستم ما آن اتفاق را جذب کند. برای درک درست قابلیت جذب یک مثال در مورد کشور هلند بزنیم. همانگونه که از تعریف واژه هلند معلوم است، کشور هلند کشوری است به معنای سرزمین زیر آب و این کشور همیشه بخاطر بارانهای فراوان و سیلاب گوناگون زیر آب میرود و حال پرسش این است که تمهیدات این کشوردر برابر سیلاب ها چه بوده است؟ در هلند از مؤلفه دوم استفاده میکنند و سیل را جذب میکنند. یعنی چه؟ یعنی در محلاتی که در معرض مستقیم سیلاب هستند شهرک هایی ساخته شده که شناور هستند. در واقع یک شهرکی است که با آب بالا می آید و با پایین آمدن آب پایین می آید. یا مثلاً در هلند استادیوم های ورزشی به گونه ای طراحی شده است که مثل اسفنج عمل میکند. وقتی بارندگی ها زیاد است فضای ورزشی استادیوم تعطیل می شود و استادیوم مثل یک مخزن جمع آوری آب عمل میکند و وقتی بارندگی تمام می شود این حجم از آب توسط لوله های فاضلاب تخلیه می شود و به سیستم آبرسانی شهر برمی گردد و در واقع این تهدید به فرصت تبدیل می شود و با بارندگی و آب تعامل دارند و در واقع در هلند توانسته اند از قابلیت جذب در تاب آوری به خوبی بهره ببرند.
عامل سوم در تاب آوری برگشت پذیری است. یعنی اگر خدشه ای در سیستم و محله ما بر اساس رخدادی وارد شد، چقدر طول میکشد تا محله و سیستم به سرعت به حالت اولیه خودش بر گردد؟ یعنی چقدر این برگشت پذیری می تواند آن عملکردهایی را که از بین رفته را دوباره و سریع برگرداند. مثلاً در تهران لوله کشی های گاز و برق را به صورت لوپ طراحی کردند که یعنی اگر محله ای از تهران برقش مختل شود در محله ی کناری سیستم برق وجود داشته باشد که بتواند سریعاً عملکرد برق محله را ترمیم و جایگزین کنند.
عامل چهارم تاب آوری انعطاف پذیری یا چندگانگی می باشد. که این هم مبحث بسیار مهمی است در حوزه های طراحی و برنامه ریزی شهری. مؤلفه انعطاف پذیری به ما می گوید که ما نبایستی یک فضا را برای یک عملکرد طراحی کنیم. مثلاً اگر ما میخواهیم یک مدرسه یا ورزشگاه طراحی کنیم بایستی به گونه ای باشد که در شرایط اضطراری عملکردی فراتر از عملکرد عادی خود داشته باشد و این امکان وجود داشته باشد که مثلاً به اسکان اضطراری و اسکان موقت تبدیل شود و باید این طراحی چندمنظوره یا چندگانه وجود داشته باشد و امروز ما در دانشکده معماری و شهرسازی این موضوع را به دانشجویان آموزش میدهیم که مثلاً اگر طراحی سالن تئاتر انجام میدهند بایستی این امکان وجود داشته باشد که در شرایط اضطرار با حداقل امکانات چه کار کنیم که این انعطاف و عملکرد دوم وجود داشته باشد و سالن تئاتر ما مثلاً تبدیل به محلی برای اسکان اضطراری شود.
ماتریس تاب آوری
و در نهایت اگر این چهار مؤلفه را برای تاب آوری شهری در نظر بگیریم، یک ماتریس تشکیل خواهیم داد که بایستی این مؤلفه ها در بخش های مختلف مطرح شوند. مثلاً در بخش کالبدی که آن را دانش فنی یا مقاوم سازی بنامیم، میگوییم باید حتماً سیستم دانش فنی بالا باشد که بتوانیم حوزه ی عمران و ساخت و ساز را ارتقا دهیم. حتماً بایستی مصالح ساختمانی با استاندارد تولید شود تا ما در کالبد شهرمان دانش فنی را بکار بگیریم برای ساخت یک شهر تاب آور و مثال هایی از این قبیل که نشان میدهد بخش کالبدی در واقع پایه ی اصلی برنامه تاب آوری ماست. یک بخش دیگر بخش سازمانی و ساختاری است. یعنی بایستی قوانین را ایجاد کنیم، قوانین را باید اصلاح کنیم، قوانین را ارتقا دهیم، ارتباطات بین سازمان ها و دستگاه ها را بازتعریف کنیم، تدابیر مدیریتی بایستی از نو شناخته شود و در واقع یک نرم افزار بر بخش کالبدی یا سختافزار شهرمان سوار کنیم. مثلاً در ایران بر اساس قانون قدیم تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور ما 14 کارگروه داریم که هر کارگروه وظایف و مسوولیت هایش مشخص است و هر سازمان و دستگاه علاوه بر وظایف خودشان در شرایط عادی، در شرایط اضطراری وظایف دیگری هم به آنها محول می شود که ما برای رسیدن به تابآوری بایستی به این موضوع هم توجه داشته باشیم. و اما بخش سوم حوزه اجتماعی است. یعنی ما با مردم کار داریم، مردم بایستی آگاه شوند، توانمند شوند، هشیار شوند، آموزش داده شوند. مردم بایستی از فهم اجتماعی و سیاسی کافی برخوردار شوند، مردم بایستی احساس کنند که اگر مشارکت داشته باشند به نفعشان هست و فرهنگسازی شود برای جلب مشارکت مردم در مدیریت بحران یا همان مدیریت بحران جامعه محور. بایستی فرهنگ حضور مردم در سازمان های مردم نهاد توسعه یابد. بایستی ساختار فرهنگ ایمنی در مردم افزایش پیدا کند. مثلاً همین گروه های دوام در شهر تهران که توسط سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران سال هاست راه اندازی شده است، بسیار در این بخش کمک کننده است که در تهران و بسیاری از شهرهای کشور فعالیت می کنند که متأسفانه شواهد نشان میدهد در حال حاضر راکد هستند و بایستی بیشتر فعال شوند و از این پتانسیل ها استفاده شود. نه تنها این گروه های دوام بلکه بایستی از سایر ظرفیت ها هم استفاده کرد. مثل هیئت های مذهبی که در دهه عاشورا میبینیم که یک سری اتفاقات بدون اینکه توسط دولت برنامه ریزی شود، در محله رخ میدهد. یک سری از جوانان و داوطلبان که هر کدام یک شغل دیگری دارند و شاید هیچ شناختی هم از یکدیگر نداشته باشند در یک مکانی جمع می شوند و با همیاری یک دیگر تکیه و حسینیه میزنند و به صورت خودجوش یک فعالیتی را در لوای محبان علی و محبان حسین انجام می دهند که از تهیه غذا گرفته تا فراهم نمودن مکان و تأمین صوت و روشنایی و ارتباطات و برنامه های مختلف با هماهنگی کامل انجام میدهند. من همیشه در کلاس هایم گفته ام که ما شیعیان یک پتانسیلی داریم به نام اسکان اضطراری و موقت با زبان عاشورا و زبان محرم که کسی متوجه نیست که چگونه میشود که یک اسکان موقت به مدت ده روز در محله ها توسط جوانان محله فعال می شود و محل ارتباطات هست و محل تعاملات هست و یک محله را هم با مشارکت یکدیگر غذا میدهند. حالا چرا ما نمیتوانیم از این پتانسیل 10 روزه برای 365 روز سال استفاده کنیم؟ این هیئت های مذهبی به نوعی در واقع تاب آوری شهری را نشان می دهند. مسأله اجتماعی در واقع یکی از مهمترین بخش های تاب آوری است که متأسفانه کمتر به آن توجه می شود و ما فکر می کنیم بایستی تاب آوری از بالا به پایین باشد و یک دستگاه متولی باید بیاید برنامه ریزی کند و اقدامات کالبدی و ساختاری ایجاد کند در حالیکه بایستی اعتراف کرد که خیلی از اتفاقات از پایین به بالا رخ میدهد و همین هیئت های مذهبی و تجارب جهانی در مدیریت بحران جامعه محور آن را به خوبی نشان میدهند. و نکته آخر در تاب آوری، اقتصاد است. بایستی اقتصادمان را قوی کنیم، باید خط فقر را پایین بیاوریم و قشر با درآمد کم و متوسط از نظر اقتصادی پشتیبانی و ارتقا یابند، بایستی تدابیر مالی را در قبل و حین و بعد از سانحه داشته باشیم و بایستی باور کنیم که در سرزمینی زندگی میکنیم که مخاطرات جزیی از آن سرزمین است، بنابراین باید برای این مخاطرات از نظر اقتصادی قوی باشیم که مردم بتوانند روی پای خودشان برای پاسخ به بحران بایستند. مردم اگر از نظر اقتصادی قوی باشند تازه می توانند وارد صحنه شوند و کمک کنند. آنوقت تازه مشارکت معنی پیدا میکند. حدیثی داریم که میگوید «لا معاش لا معاد»، یعنی کسی که معیشت درستی ندارد معاد هم ندارد. به دزد فقیر نمی توانی بگویی که دزدی نکن وقتی فقیر است. ما بایستی روی مباحث اقتصادی کار کنیم و اینکه چگونه بایستی مردم از راه های مختلف کسب درامد مطلوب داشته باشند، از مهمترین بخش های تاب آوری است و در نهایت باید گفت تاب آوری در برابر مخاطرات هنگامی محقق می گردد که همزمان تاب آوری اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، محیط زیستی و کالبدی در جامعه حاصل گردد.
هماهنگی و یکپارچگی در تاب آوری
همه ی این صحبت هایی که شد همه به یک نقطه می رسند که اگر ما همه ی آنها را به صورت یکپارچه ببینیم و چه از بالا به پایین به صورت سازمانی یعنی در سطوح متولیان سازمان مدیریت بحران کشور، وزارت خانه ها، شهرداری و چه از پایین به بالا مثل گروه های دوام و هیئت های مذهبی و شناسایی این ظرفیت هایی که بین جوانان محله وجود دارد و بایستی اعتمادسازی کرد که این سلب اعتماد به خاطر عملکردهای قبلی ما ایجاد شده است و اعتماد مردم برگردد و به این نقطه برسیم که همه ما در یک کشتی سوار هستیم و همه ما یک منفعت داریم و همه باید به هم کمک کنیم، در نتیجه قطعاً می توانیم به پله های اولیه تاب آوری برسیم و به نظر من یک شهر موفق، شهری است که تاب آور باشد. یک مثلی است که می گویند یک شهر موفق مثل مهمانی میباشد یعنی اگر از مهمانی لذت ببریم وقت به سرعت میگذرد و اگر از مهمانی لذت نبریم ساعت ها میگذرد و ما هر لحظه خسته تر میشویم. شهر خوب مثل مهمانی خوب است. یعنی هر وقت در این شهر چند ساعتی پیاده روی کنیم، بخاطر معماری زیبا و مناظر و طبیعت بکر خسته نخواهیم شد، انقدر این شهر جذاب است که از صبح تا شب هم راه برویم خسته نمی شویم اما حالا برعکس بیایید شهرهای خودمان را نگاه کنید. یک بار در جوانی پایم شکست و شهر انقدر دارای موانع مختلف بود که بیشتر مرا معلولتر کرد و اصلاً امکان تردد نداشتم. و لذا بایستی نگاه شهرسازی همه جانبه باشد. طراحی همه شمول در معماری و شهرسازی داشته باشیم و برای تک تک آحاد شهر بایستی آرامش و رفاه ایجاد کنیم یعنی برای یک کودک، یک زن باردار، یک پیرمرد دارای عصا، یک جوان معلول جسمی و حرکتی و یک انسان عادی، بایستی همه بتوانند از شهر استفاده کنند و این نباشد که من چون همراه با کالسکه فرزند حرکت می کنم، مجبور شوم به جای استفاده از پیاده رو وارد خیابان شوم، بنابراین همه ی اینها بخشی از تاب آوری است و ما باید به عنوان شهرساز نگاه تاب آوری داشته باشیم. مخاطرات را ببینیم، محیط زیست را ببینیم، مناسب سازی را ببینیم و این بایستی در کنار باور این باشد که شهر ما خانه ی ماست و اگر ما باور کنیم که شهر ما خانه ی ماست هیچوقت تخریب نخواهیم کرد و هیچوقت آسیبی به المان های شهری نخواهیم رساند و همه ی اینها زمانی رخ میدهد که نگاه از بالا به پایین و پایین به بالا در کنار هم همراه با اعتمادسازی مسوولین برای مردم رخ دهد.
الگوی شهرسازی تاب آور
متأسفانه ما در ایران نمی توانیم شهری را به عنوان یک الگوی تابآور از نظر مخاطرات طبیعی و حتا غیر طبیعی معرفی کنیم ولی شهری مثل آمستردام هلند یا کوبه ژاپن همه ی مؤلفه ها را دارند و هم مردم میدانند که چه قبل از مخاطره و چه حین مخاطره و چه بعد از مخاطره چه وظایفی دارند و تکلیفشان چیست. در ایران هنوز سازمان ها و متولیان هم در واقع باهم آنگونه که بایستی هماهنگ نیستند و برای وظایف محوله در شرایط اضطراری آمادگی ندارند. باید گفت در تاب آوری بُعد مدیریتی و نرم افزاری و اجتماعی خیلی مهم است اما ما هنوز به آن درک نرسیدیم، اگرچه پتانسیلش را داریم مثل همان هیئت های مذهبی در محرم که پیشتر گفته شد و ظرفیت بالقوه بسیار بالایی است اما هنوز تبدیل به بالفعل نشده است و نتوانستیم از این ظرفیت 10 روزه برای 365 روز سال استفاده کنیم. ما نیامدیم از این پتانسیل استفاده کنیم و خیلی هم با کشورهای هلند و ژاپن فاصله داریم و هنوز سلسه مراتب هم معلوم نیست. سازمان های زیادی مسوول هستند ولی هنوز مشخص نیست که اگر زلزله تهران رخ دهد چه کسی مسوول است و چه کسی فرماندهی اصلی را عهده دار میباشد؟
بازسازی بم از نگاه دکتر فلاحی
گروه بازسازی دانشگاه شهید بهشتی از همان روز اول زلزله بم وارد شهر بم شد و از همان روز اول در جلسات مربوط به بازسازی و بازتوانی بم حضور داشتیم. اگر بخواهیم درباره بازسازی بم صحبت کنیم باید گفت شاید به نظر من یکی از موفقترین های بازسازی بود. در اصول بازسازی شهر بم ما 3 اصل و شاخص در نظر گرفتیم. گفتیم بم بایستی مستحکم ساخته شود. بم بایستی با مشارکت مردم ساخته شود و بم بایستی هویت تاریخی خود را حفظ کند. خوشبختانه در بازسازی بم بهترین نظارت ها توسط نظام مهندسی و بنیاد مسکن صورت گرفت. صاحب خانه طرحشان را از طرح های مهندسی انتخاب می کردند، بعد پیمانکارشان را انتخاب میکردند و بعد با معرفی بنیاد مسکن وام می گرفتند و نظارت ها در هر مرحله به دقت انجام می گرفت و در واقع بایستی گفت که خانه های خوب و مستحکمی ساخته شد. هم مشارکت مردم وجود داشت و هم نظارت ها خوب بود. مردم مسوول کار خودشان بودند. هم در طراحی پلن ها و هم تا انتها که کار ساختمان تمام میشد مردم در جریان کلیه ی امور بودند. من کاملاً بخاطر داشتم که بچه های کوچک حتا در جریان میزان عیار سیمان مصرفی هم بودند و خیلی جالب بود که یک فرهنگ سازی شده بود و دانش مهندسی کافی برای صاحب خانه ها ایجاد شده بود. یعنی هم در شاخص اول و هم در شاخص دوم که مشارکت شهروندان بود کار به خوبی پیش رفت اما در شاخص سوم یعنی هویت شهر، ما متأسفانه شکست خوردیم. بم یک شهر تاریخی بود با داشتن یک ارگ تاریخی با بیش از 2000 سال قدمت تاریخی و یک فرهنگ عظیم که متأسفانه نمای شهری ساخته ما و جداره های شهری ساخته شده توسط ما آن نمایی نبود که لایق شهرتاریخی بم باشد و هویت هزاران ساله بم را نمایش دهد. اکنون اگر در شهر بم حرکت کنید آن چیزی که هویت بم را نشان دهد نمیبینیم و شاید به دلیل این باشد که ما بیشتر به استحکام سازی پرداختیم و کلیت شهر را ندیدیم. ما بایستی شهر را در کلیت ببینیم و نمیتوانیم بگوییم که ما کارمان فقط مقاوم سازی است و بایستی حوزه های عمران و معماری و شهرسازی را باهم و هماهنگ ببینیم که متأسفانه در بم این موضوع رخ نداد و بم یک شهر معمولی است و وقتی وارد بم میشوید و تاهنگامی که از شهر خارج میشوید چیزی از هویت بم نمیبینید. بم را از نخلستان ها و بافت مسکونی اش می شناسند که متأسفانه تیر و ستون و بتن جلوی آرمان های هویتی ما را در بم گرفت و اینجاست که ما بایستی به یک تلفیق و توافقی برسیم و بایستی مثل تمام دنیا مهندسین معماری و مهندسین عمران طراحی را باهم انجام دهند و اینگونه نباشد که مهندس عمران طراحی کند و بعد معمار بیاید بر اساس تیر و ستون طراحی شده المان معماری طراحی کند و در آخر هم شهرساز بیاید و به دنبال تابآوری شهر باشد و امیدوارم در ایران نیز به این اصل برسیم.