دکتر احمد اسفندیاری مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره بنیاد بین المللی امداد و نجات ایثار در هم اندیشی نقش سازمان های مردم نهاد در کاهش ریسک سوانح که در تاریخ ۲۷ مهر ماه ۹۴ به مناسبت هفته جهانی کاهش اثرات بلایای طبیعی در سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران برگزار گردید در خصوص راهکارهای ایجاد بستر مناسب برای ورود جوامع محلی و سمن ها در طراحی و پیاده سازی برنامه های کاهش ریسک سانحه به ارائه سخنرانی پرداخت. مشروح سخنرانی به شرح ذیل اعلام می گردد:
وقوع زلزله واقعیت غیر قابل انکاری است که انسان تاکنون نتوانسته به شکل محسوسی در جلوگیری یا کاهش نیروی آن نقشی را ایفا کند. هنر اصلی انسان هم زیستی با این پدیده طبیعی غیر قابل کنترل، آماده کردن خود برای رویارویی با آن و کاستن تاثیرات آن بر زندگی حود است. سیل، طوفان، زمین لغزش و … نیز از دیگر بلایای طبیعی برای شهرها و روستا ها هستند.
مدیریت بحران نیازمند فعالیت سازمان ها و نیروهای متعدد و مختلفی است. موفقیت برنامه ها و فعالیت ها در رویارویی با بحران وابسته به شرایط زمانی و مکانی، سرعت عمل و هماهنگی و آمادگی نیروهای عملیاتی و مدیریتی، توانایی های جامعه آسیب دیده و شدت حادثه است.
سازمان های مردم نهاد از طریق اطلاع رسانی و آگاه سازی عمومی (ارتباطات)، جلب مشارکت مردمی (بسیج عمومی)، جذب سرمایه ها و منابع کوچک مردمی (بسیج منابع)، ایجاد، گسترش و تقویت هماهنگی بین دولت و مردم، گسترش نظارت عمومی و ارزیابی فعالیت ها، افزایش بهره وری در استفاده از منابع وهنجارسازی عمل می کنند که در این بین سه موضوع ” جلب مشارکت مردمی “، ” بسیج منابع ” و ” نظارت و ارزیابی” از اهمیت و جایگاه بالاتری برخوردار هستند. سازمان هاى مردم نهاد وظيفه ارتباط ميان دولت و جامعه بومى و محلى را بر عهده دارند. آنها به واسطه عدم رويه بوروكراتيك دولتى از ساختار سازمانى منعطفى برخوردارند و می توانند ارتباط موثرى با جامعه هدف خود برقرار كنند. سازمان هاى مردم نهاد تلاش می كنند نگاهى همسطح با جامعه بومى داشته و با برگزارى جلسه هاى هم انديشى برداشت هاى منفى را تعديل كرده و فضاى همفكرىميان دولت و سازمان هاى محلى برقرار كنند، تا گروه هاى ذینفع در يك منطقه بتوانند به يك درك مشترك نسبت به مسائل برسند.
راه ارتباط با مردم محلی از طریق سازمانهای مردم نهاد به شکل موثرتری انجام میشود و این سازمانها میتوانند نقش بازوی حمایتی را داشته باشند. این در حالی است که عدم حضور یا حضور کمرنگ این سازمانها در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته به وضوح قابل مشاهده است. با توجه به تفاوتهای فرهنگی و سبکهای زندگی گوناگون در مناطق مختلف کشور بحران های ایجاد شده ناشی از سوانح در هر نقطه جغرافیایی ویژگیهای خاص خودش را دارد. در نتیجه باید روی نیروهای مردمی که در سازمانهای مردمنهاد متشکل شدهاند، حساب کرد. چون این تشکلها برآمده از بطن آن جامعه هستند و شناخت عمیقتر و بهتری از واقعیتهای آن دارند. در تجربه اخیر زلزله آذربایجان شاهد بودیم که علاوه بر اینکه خانهها تخریب شده بود، معیشت و زیست اجتماعی خصوصا در روستاها نیز در معرض از هم فروپاشی قرار گرفته بود.
نیروهای مردمی مشتاق به همکاری در زمینه بحران از منابع مهم در مدیریت بحران اند که با آموزش و سازماندهی می توان از نیروهای موثر و شایسته ایی در برنامه ها و عملیات مدیریت بحران بهره برد. از این دید سازمان ها و ارگان ها می توانند بخشی از اهداف و مسئولیت های خود را با مشارکت و همیاری مردم و سازمان های مردم نهاد و استفاده از پتانسیل های آن ها محقق سازند. بسترسازی برای ورود و دعوت از این سازمان ها تنها نیازمند پیگیری است و هزینه مالی چندانی دربر نخواهد داشت.
امروزه موضوع نقش مردم و سمن ها در مسئله مدیریت بحران موضوعی مهم و غیر قابل انکار است. چارچوب سندای برای کاهش ریسک سانحه بر روی مردم تمرکز کرده است و جوامع بین المللی به سمت مشارکت با سمن به عنوان حلقه مفقوده جامعه مدنی در حال حرکت اند. با توجه به اهمیت این سازمان ها فراهم کردن بستر مناسب برای فعالیت سمن ها امری مهم است. در مسیر بررسی روند حرکتی سمن ها در کشور ما با توجه به نوپا بودن آنها موانعی دیده می شود که در صورت برطرف ساختن آن ها می توان نقش سمن ها را شفاف تر ساخت و از پتانسیل اجتماعی آن ها استفاده کرد.
مشکلات و موانع پیش روی سمن ها را می توان در قالب دو دسته دید. یکی مشکلات برون گروهی اعم از مشکلات مربوط به ثبت حقوقی سمن ها، عدم آشنایی مردم با ماهیت و کارکرد سمن ها، عدم باور به سمن ها در سازمان ها برای مشارکت و نبود فضای مناسب بیرونی، قوانین ناظر بر فعالیت ها و دیدگا های موجود پیرامون نقش سمن ها. دوم مشکلات درون گروهی اعم از عدم توجه به روش های نوین برای ایجاد ارتباط و نفوذ جهت پیشبرد برنامه ها، رفتارهای غیر اداری و عدم توجه به مناسبات تشکیلاتی، فعالیت های بدون برنامه و غیر فراگیر، وجود ضعف در ایجاد و مدیریت منابع مالی، عدم ارزيابي واقع بينانه عملکردها، عدم توجه به کارکردهای شبکه ای، کلی گویی در اهداف که نمونه های بارزی از این دسته از ممشکلات هستند.
برنامه های مشارکت سمن ها باید بر اساس مشکلات منطقه ای و تجارب داخلی و خارجی تهیه و تدوین گردند و به همین جهت همکاری نزدیک با سایر NGO های خارجی و کسب اطلاعات و تجارب آنان بسیار مفید و راهگشا خواهد بود. تشکیل یک بانک اطلاعاتی برای در اختیار داشتن متون مربوط به مشارکت های سازمان های غیر دولتی و سمن ها در امور مربوط به حوادث غیر مترقبه و بنابراین تخصیص بودجه برای این کار کمک کننده خواهد بود.
یکی از مشکلات در سمن ها همانطور که اشاره شد عدم ساختارمندی آنهاست که نمونه بارز آن در امداد مردمی در زمان بروز سوانح طبیعی قابل مشاهده است. متاسفانه آموزش های لازم در حیطه بحران برای پیشگیری و کمک رسانی پس سانحه صورت نمی گیرد و ساختاری برای آمادگی نیروهای داوطلب برای سانحه وجود ندارد و تنها پس از بروز حادثه است که خیل مردم دلسوز به مناطق آسیب دیده می روند و بدلیل عدم آموزش نمی توانند مثمر ثمر باشند.
در ايران شاهد حمايت محدود و اندك دولت از فعاليت هاي سمن ها هستیم چنين رويه اى عدم رغبت مخاطبان از كار داوطلبانه را به دنبال دارد به ويژه اينكه گاهى اين فعاليت ها با مقاومت مراجع دولتى نيز همراه می شود.
رسانه ملى بايد به شكلی، رسالت فعاليت هاى سمن ها را منعكس كند. اين برنامه ها بايد متفاوت از برنامه هاى مشاركتى صداو سيما تعريف شوند و انعكاس دهنده پژوهش ها يا نتيجه فعاليتهاى سمن ها در بحث کاهش ریسک سانحه باشند.