با نام خداوند یکتا و بی همتا نخستین شماره ماهنامه تخصصی شهرسازی روی خط زلزله را تقدیم می کنم به روح مادرم شادروان عذرا عباسی ابوطالبی که بعد از مرگش تازه فهمیدم چه گوهری را از دست داده ام و کاش بیشتر قدردان عشق و محبت مادری اش بودم. از مادر که نمی شود گذشت اما اگر از غم بی مادری ام بگذرم باید بگویم نخستین
شماره ماهنامه شهرسازی روی خط زلزله را همزمان با بیستمین سالگرد زلزله جانگداز بم منتشر میکنیم تا در کنار یکدیگر به آنچه در زلزله بم رخ داده بیاندیشیم. بم نقطه عطف بسیاری از فعالیتهای ما در حوزه مهندسی و مدیریت بحران است. بسیاری از قوانین و دستورالعملهای مهندسی بعد از زلزله بم ایجاد شد. تولیت مدیریت بحران کشور با زلزله بم زنده شد و رشد ونمو داشت. تا قبل از وقوع بم هر چه در مدیریت بحران داشتیم همه در جمعیت هلال احمر و پیش از آن هم در جمعیت شیر و خورشید سرخ جمع شده بود و با زلزله بم آموختیم که بایستی خیلی هماهنگیها باشد و خیلی دستورالعملها بنویسیم تا با وقوع رخدادی چون بم دچار بحران و فاجعه انسانی نگردیم. اگرچه پس از بم نیز با وقوع زلزلههایی چون زلزله دورود، زلزله ورزقان و اهر، زلزله کرمانشاه و … آموختیم که هنوز تا جامعه ایمن فاصله زیادی داریم اما گامهای بسیار مثبتی در این بیست سال گذشته برداشته شده است که البته کافی نیست و صرف داشتن دستورالعمل و قانون بدون اعمال قانون و عمل به مفاد قانون صرفاً ظاهری بسیار زیبا با باطنی زشت را نمایان میکند. بارها و بارها در این سالها از وجدان مهندسی گفتیم و گفتیم و گفتیم که اگر ساخت و سازهایمان اصولی و استاندارد و بر مبنای دانش مهندسی باشد خیالمان از بروز رخدادهایی چون بم راحت است اما زلزله کرمانشاه نشان داد که نمیتوان شعار وجدان مهندسی داد و خلأ نظارت همچنان حاکم است و با وقوع حادثه خلازیر نیز بر همه ما عیان شد که نظارت حلقه مفقودهی مدیریت بحران ماست. حادثه ی بیمارستان گاندی نیز باز نشان داد که نظارت بدون پشتوانه ی کافی نیز نمی تواند کمکی برای کاهش خسارات و افزایش ایمنی داشته باشد. با اینکه بیش از 5 بار سازمان آتشنشانی به مسوولین بیمارستان گاندی اخطار داده بود اما این اخطارها نتوانست تاثیری در مدیران ثروتمند بیمارستان گاندی داشته باشد و جان بیماران بسیاری در حادثه آتش سوزی به خطر افتاد و اگرچه می گوییم که خدا را شکر خسارت جانی وارد نشده اما قطعا خسارت روحی و روانی وارد شده به بیماران و خانواده ی آنها کم هزینه نخواهد بود و همه ی اینها بر می گردد به نظارتی که لازمهی آن هماهنگی همهی دستگاههای مسوول و متولی از نظام مهندسی ساختمان گرفته تا شهرداریها و سازمان آتش نشانی و سازمان مدیریت بحران و حتا دادستانی و قوه قضاییه کشور! تا دست متخلفین صنعت ساختمان و سوداگران و مافیای مسکن و ساختمان و بی توجهان به مساله مهم ایمنی را کوتاه کنیم و بدانیم دیگر ساختمانی ناایمن در هیچ کجای این خاک اهورایی ساخته نخواهد شد. شهرسازی روی خط زلزله را اینگونه آغاز میکنیم که یقین داریم برای داشتن یک شهر خوب و زیبا همهی چارچوبها باید رعایت شود. باید محیط زیستمان به عنوان یک امانت حفظ شود تا هم زیست بوم خودمان از بین نرود و هم برای آیندگان سهمی از زندگی بگذاریم. باید میراث فرهنگیمان را دو دستی حفظ کنیم تا هویت تاریخی و فرهنگیمان در جهت رشد و نموی مردمانمان رخ نمایی کند. باید مخاطرات را به عنوان یک پیوست مهم در شهرسازی در اولویت قرار دهیم تا شهری عاری از هرگونه بحران بسازیم. باید نگاه ویژه به معادن و صنایع و انرژی داشته باشیم زیراکه اقتصاد جامعه یک اصل مهم برای بقای یک ملت است و استفاده از انرژی های نو و سبز اصلی برای کاهش آلودگی ها و افزایش تندرستی و سلامت جامعه و شهرسازی روی خط زلزله زمانی معنی درست میدهد که صنعت و معدن و انرژی و عمران و معماری و تاریخ و فرهنگ و اجتماع و اقتصاد همه و همه در کنار یکدیگر معنا شوند.
این نخستین ماهنامه را بعد از مادرم به جانبختگان زلزله بم تقدیم میکنیم و از همه مخاطبین عزیز میخواهیم تا این ماهنامه را به عنوان نقطه اتصالی برای ارتباط صنعت و دانشگاه ببینند و ما آمدهایم تا نیاز واقعی جامعه را توسط دانشگاهیان و دانش پژوهان و خبرگان مهندسی و نخبگان فنی حل کنیم و هر آنچه در این ماهنامه میگوییم دیدگاه اصلی ماست و از ارایه مقالات و پژوهشهای غیرکاربردی در این ماهنامه معذوریم چرا که آمدهایم تا به ایران بیاندیشیم.