فعلا خبری از نجات کشور نیست! حامد حقی/ روزنامه شهروند

فعلا خبری از نجات کشور نیست!

حامد حقی / مدیرعامل موسسه مقاوم سازی وبهسازی لرزه ای ایران

روزنامه شهروند – 3 تیر ماه 1395 – صفحه 12 – سرویس خبری بحران

Header-Logo

از اتوبان همیشه ترافیک همت به سمت شرق گذر می‌کردم که در ضلع جنوبی اتوبان و روبه‌روی ساختمان ناتمام و رها شده هزاره سوم با تابلویی روبه‌رو شدم که در آن نوشته بود: «محل احداث ساختمان مرکزی مخابرات ایران!» حالا نمی‌دانم که منظور از مخابرات ایران، ساختمان شرکت مخابرات است و یا باز هم ساختمانی جدید برای فروش تلفن همراه و سیستم‌های ارتباطی! به چند دلیل می‌توان گفت که به احتمال بالای ٩٠‌درصد نمی‌تواند ساختمان تجاری تلفن همراه باشد؛ زیرا منطقه‌ای که میزبان ساخت است، منطقه فروش موبایل نیست و به تازگی هم در چند‌سال اخیر بازار موبایل ایران، همجوار بازار موبایل علاءالدین ساخته شده و فکر نمی‌کنم ظرفیت بازار به این اندازه باشد که باز هم نیاز به ساخت بازار موبایل در تهران ضرورت یابد! و البته اگر کمی درایت هم باشد با توجه به ترافیک شدید اتوبان همت، بعید به نظر می‌رسد که سرمایه‌گذاری در آن منطقه برای ایجاد بازار تجاری مورد موافقت متولیان قرار بگیرد و حداقل به‌خاطر ترافیک هم که شده فکر نمی‌کنم آن‌جا ساختمان تجاری باشد. اگر فرض دوم را محتمل بدانیم و ساختمان جدید شرکت مخابرات در آن‌جا کلنگش خورده باشد بایستی گفت معلوم است که حالا حالاها خبری از تغییر و تحول و نیز نجات تهران نیست.
از دوران دولت قبل تاکنون، بارها و بارها صحبت تغییر پایتخت ایران، نقل مجالس قوه مقننه و مجریه بوده و بارها و بارها بررسی‌هایی برای تغییر پایتخت صورت گرفته است. اگرچه نگاه دولتمردان و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی در تغییر پایتخت، چیزی به غیراز  بحران‌های طبیعی است؛ قطعا نگاهی که ما به تهران داریم، گسل‌های تهران را زیر و رو می‌کنیم و مدام فروش تراکم در تهران و بلند مرتبه سازی را محکوم می‌کنیم، در اهدافی که برای تغییر پایتخت عنوان شده جایگاهی ندارد و بیشتر مسائل اجتماعی مطرح است تا مسائل ایمنی و زلزله و ….! و اگر نگاهی به تأسیس ساختمان جدید شرکت مخابرات داشته باشیم، متوجه می‌شویم که ظاهرا هیچ تصمیم جدی و حتی نیمه جدی و حتی‌درصدی هم احتمال وجود ندارد تا پایتخت تهران به خاطر بقای ایران تغییر یابد! نمی‌دانم به کجا پیش می‌رویم و چرا هیچ‌گونه آینده‌نگری برایمان مهم نیست! گویا آمده‌ایم تا برای مدتی اقداماتی کنیم و بگوییم که ما به فکر مردم هستیم و به دنبال پیشرفت و توسعه کشور هستیم و هر اتفاقی قرار است در دوران بعد از ریاست ما بیفتند اصلا مهم نیست! مروری داشتم بر دوران دولت پیشین که برای خودکفایی در تولید گندم که الحق یکی از نیازهای مهم کشور نیز است، چه به روز سفره‌های آب زیرزمینی کشور آوردند تا امروز مسئولان محیط‌زیست می‌گویند که دشت‌های تخت جمشید نشست کرده است و این یادگار تاریخی و مهم کشور که بیانگر تمدن و شکوه و یکتاپرستی ایرانیان است در معرض خطر قرار گیرد! آیا سدهای بسیاری برای تولید برق و آب آشامیدنی در ایران ساخته شد تا رفاه ایرانیان تأمین شود و چاه‌های غیرمجاز فراوان با تصویب مجلس شورای اسلامی به چاه‌های مجاز دارای پروانه تبدیل شد، آیا هیچ‌گاه نگاهی به آینده صورت گرفته است؟ آیا آن عزیزانی که به‌عنوان نماینده ملت ایران در مجلس شورای اسلامی مصوب کرده‌اند که چاه‌های غیرمجازی که قبل از‌سال ٨٥ حفر شده‌اند، دولت به آنها پروانه بدهد و مجاز شوند، اصلا به آینده این آب و خاک توجه داشته اند؟ و اکنون با مدیریتی که داشتیم، با قوانینی که وضع کرده‌ایم، با بودجه‌هایی که برای توسعه و پیشرفت این آب و خاک تصویب کردیم و قراردادهایی که منعقد کردیم، شاهد ایرانی هستیم که از شمال غربش شاهد نابودی دریاچه ارومیه است که با نابودی‌اش قطعا آبادانی منطقه بزرگی از کشور را رقم زده‌ایم و تبعات اجتماعی‌اش در ده‌سال آینده نمایان می‌شود. و در جنوب غربش هم با ریزگردها و شوری آب کارون روبه‌رو هستیم که اهوازی که روزگاری میزبان بزرگترین دانشگاه دنیا (دانشگاه جندی شاپور) بود، به شهری بدل شود که مردمانشان به فکر مهاجرت افتاده‌اند تا سلامت ریه‌هایشان را بخرند! روزگاری در تهران خودمان ساخت‌وساز بالای ٤ طبقه میسر نبود و تراکم فروخته نمی‌شد، چون می‌دانستند تهران روی گسل‌های زلزله است و گنجایش ١٢‌میلیون نفر را ندارد و اگر برج و ساختمانی هم ساخته می‌شد، شهرک‌سازی و انبوه سازی‌های صنعتی بود که با مکان‌یابی صحیح صورت گرفته و هیچ‌کس فکر نمی‌کرد روزگاری برسد تا شهرداری برای تأمین منابع مالی خودش کوچه‌های تنگ و باریک شمال تهران را به حراج گذارد و برج‌های ١٦ طبقه و ٢٠ طبقه در کوهپایه‌های البرز مایه افتخار ثروتمندان بشود! و دریغ از کمی آینده نگری! امروز در تهران شاهد نشست زمین و خالی شدن سفره‌های زیرزمینی هستیم! در فارس و آذربایجان هم همینطور!
در سیستان و بلوچستان و خراسان هم بحران‌های طبیعی به گونه‌ای دیگر به جان مردم افتاده‌اند و مسئولان محیط‌زیست نیز با بی‌پولی، نداشتن بودجه و البته نداشتن تدبیر و حفظ مصالح شخصی فقط می‌توانند نابودی محیط‌زیست ایران را ترتیب دهند.
تا آن‌جا که من خوانده‌ام و به خاطر دارم در دوران ابتدایی و دبستان به دانش‌آموزان می‌آموزند که تمدن‌ها در کنار نهرها و رودخانه‌ها شکل گرفته‌اند و هر جا آبی بوده است تمدن و حیات بشری را نقش داده‌اند. روزی خواهد رسید که این تمدن هزاران ساله ظرف دوسه دهه بی‌تدبیری و بی توجهی در آینده به بیابانی تبدیل خواهد شد که اگر جنگ‌های قومی و مبارزه برای آب، این تمدن را نابود نکند، بی‌شک بی‌آبی و آلودگی هوا و ریزگردها و زلزله امان این مرز و بوم کهن را خواهد گرفت.
پرسش
یک خواهش از ریاست محترم جمهوری جناب آقای دکتر روحانی! انتقال آب از خزر به سمنان اگرچه در ظاهر کمک به بی‌آبی سمنان است و سمنانی‌ها را خوشحال می‌کند؛ اما آیا واقعا به نفع ایران است؟ با خطه سبز شمال چه می‌کنیم؟ آیا نابودی هزاران هکتار از جنگل‌هایمان به‌خاطر نداشتن تجهیزات و امکانات مهار آتش سوزی کم نیست؟ آیا نابودی دریاچه ارومیه که نابودی آذربایجان را دنبال دارد برای ما کم نیست؟ به‌جای انتقال آب از کاسپین به سمنان، بیاییم همتی کنیم آنچه دیگران نابود کردند و به ما سپردند را برای آینده ایران عزیز احیا کنیم و تا فرصت باقیست بیشتر از این تیشه به ریشه ایران نزنیم.

 

عناوین اصلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *