به بهانه سالروز زلزله رودبار و منجیل / نگاهی به بازتاب جهانی و داخلی زلزله رودبار و منجیل – کیانا صمدی ، کارشناس موسسه مقاوم سازی و بهسازی لرزه ای ایران

به بهانه سالروز زلزله رودبار و منجیل
نگاهی به بازتاب جهانی و داخلی زلزله رودبار و منجیل
|  كيانا صمدی|   كارشناس موسسه مقاوم‌سازی و بهسازی لرزه‌ای ايران|

روزنامه شهروند – 1 تیر ماه 1395 – صفحه 12
بامداد روز پنجشنبه 31 خرداد ‌سال 69، در استان گیلان زلزله‌ای دهشتناک رخ داد که کانون آن در عرض جغرافیایی 36 درجه و 49 دقیقه و در طول جغرافیایی 49 درجه و 24 دقیقه و51  ثانیه برآورد شده است. برابر ارقام اعلام شده اولیه، بزرگی آن بین 7.3 تا 7.7 در مقیاس ریشتر تخمین‌زده شده که بر اثر آن، نزدیک به 35‌هزار نفر کشته، 60‌هزار نفر مجروح و 60‌هزار نفر بی‌خانمان شدند. در این رخداد طبیعی حدود 200هزار واحد مسکونی تخریب شد که تعداد 60‌هزار واحد آن به کلی ویران شده و خسارات اولیه ناشی از این زلزله بیش از 800‌میلیارد ریال تخمین زده شد. چند ساعت پس از وقوع زمین‌لرزه اصلی، چندین پس‌لرزه در مواردی با بزرگی بیش از 5 اتفاق افتاد؛ به‌طوری که تا 9 روز پس از وقوع زلزله 17 پس‌لرزه بیش از 4 و 35 مورد تا 4 ماه پس از آن با بزرگی بیش از 4 ثبت و گزارش شده است و همچنین طبق آمار این زلزله خسارات اقتصادی معادل 2/5‌درصد تولید ناخالص ملی به کشور وارد کرد.
جايگاه زمين‌شناختي منطقه رودبار
این منطقه از توان لرزه‌خیزی بالایی برخوردار است و مطابق نقشه خطر زمین‌لرزه ایران (مانوئل بربریان 1977) در معرض تخریب متوسط تا زیاد قرار دارد و در هزار‌سال اخیر 16 زلزله با بزرگی بیش از 6 در این منطقه گزارش شده است. گسل زمين‌لرزه رودبار و منجيل در پهنه بلند كوه‌های البرز روی داد كه در راستای آن نشانه بارزی از جنبش زمين ساختی هولوسن (عصرحاضر) ديده نشده است. علاوه برآن ديواره و مسير گسل زلزله رودبار با هيچ يك ازگسل‌های موجود روی نقشه زمين‌شناسی در پهنه زلزله همخوانی ندارد.
پيش ‌لرزه‌خيزي منطقه رودبار
زمين‌لرزه 31 خردادماه 69 رودبار و منجيل در پهنه‌ای از كشورمان به وقوع پیوست كه دارای لرزه‌خيزی ناپيوسته با نبودهای لرزه‌ای و پرشدن اين نبودها با زمين‌لرزه‌هايی با بزرگی بالاست. لرزه‌خيزی كوه‌های البرز، نشانگر ادامه جنبش‌های كوه‌زايی در اين گستره است. بر پايه داده‌های موجود،‌ ظاهرا يك نبود لرزه‌ای ناحيه‌ای، هزاره نخست پيش از ميلاد مسيح تا‌ سال 1990 (وقوع زمين‌لرزه رودبار) در اين منطقه وجود داشته و زلزله رودبار و منجيل سبب گسيختگی در يك نبود لرزه‌ای در شمال‌غرب ايران شده است. كاوش‌های باستان‌شناسی در گورستان مارليك نشانگر به‌هم‌خوردگی طبيعی اين گورستان است و شواهدی موجود است كه سال‌های خيلی دور در اين منطقه زلزله سهمگينی رخ داده است. با طولانی شدن دوره بازگشت زلزله‌ها انرژی انباشته‌شده بيشتری آزاد شده و زلزله‌ای با بزرگی بالاتری روی می‌دهد، همخوانی دارد.
نظریه‌های مختلف بر علت زلزله‌ سال ۱۳۶۹
منجیل و رودبار
آمریکایی‌ها معتقدند که چون سد سفیدرود پس از لایروبى، سریع‌تر از حد معمول پر شده است، میلیون‌ها تن آب باعث شده که ناگهان فشار مایعات درون درزهاى سنگ‌ها افزایش یابد و چنین حادثه‌اى پدید آید. چینی‌ها در مورد تأثیر سد روى زلزله تحقیقات زیادى کرده و اظهار داشته‌اند که در خیلى موارد نیز رابطه‌اى بین سد و زلزله دیده نشده است؛ لذا با وجودى که عامل فوق مى‌تواند در وقوع زمین‌لرزه موثر باشد، اما عامل اصلى نیست. کارشناسان دیگر زلزله‌شناسى مى‌گویند نیرویى که در طى زمان طولانى از طریق صفحه عربستان به پوسته ایران انتقال یافته، در محل حاشیه این پوسته با صفحه آسیا-اروپا، ذخیره شده و سرانجام در گسل‌هاى منطقه آزاد شده است و چون گسل یا شکستگى براى سنگ، یک نقطه ضعف محسوب مى‌شود، در نتیجه این زلزله رخ داده است. به‌هرحال تعیین دقیق عامل زلزله نیاز به مطالعات فراوان دارد که مربوط به متخصصان این امر است.
دلیل شمار کشته‌های زیاد در زلزله رودبار و منجیل
علت بالا بودن خسارات جانی در زلزله منجیل درحقیقت، خطا در اعلام کانون زلزله بود، چراکه در آن زمان به‌دلیل محدود بودن ایستگاه‌های لرزه‌نگاری، کانون زلزله منطقه دیلمان در استان گیلان اعلام شد و از این‌رو زمان طلایی برای امدادرسانی به مناطقی که خسارات جدی به آنها وارد شده بود، از دست رفت؛ چراکه این زمان طلایی برای نجات آسیب‌دیدگان در زلزله ۲۴ تا ۷۲ ساعت است. به علت ضعف در اطلاع‌رسانی يا غفلت رسانه‌ای تا چند روز پس از این رخداد، هیچ‌کس از آن خبر نداشت و کسی نمی‌دانست دقیقا چه اتفاقی افتاده است. در این رابطه دکتر زارع به بیان دیدگاهی پرداخت و گفت: «از زلزله منجیل به بعد، خیلی امکان رشد داشتیم و توقع رشدمان بیشتر از چیزی که الان هستیم، بوده است. ما در آن موقع که زلزله منجیل به وقوع پیوست، شبکه شتاب‌نگاری آنالوگ داشتیم. حدود ۲۰۰ ایستگاه آنالوگ در ایران وجود داشت. بعد از زلزله منجیل، وام بانک جهانی آمد و شبکه شتاب‌نگاری از‌ سال ۷۳ در کشور توسعه پیدا کرد و بیش از هزار ایستگاه فعال شد، از آن زمان تاکنون همان

تعداد ایستگاه، فعال است. در ۲۰‌سال گذشته؛ تغییری در این زمینه به‌وجود نیامده است، ضمن این‌که با همان تکنولوژی قدیمی کار می‌کنیم، در زمان زلزله منجیل اطلاع‌رسانی خیلی ضعیف بود، در لحظه اول گفتند دیلمان مرکز زمین‌لرزه بوده است، تا مشخص شود که کانون زلزله، منجیل و رودبار بوده است، یک روز طول کشید. اما تاکنون موفق شده‌ایم ۲۶ ایستگاه دیجیتال بگذاریم، اما با یک شیب خیلی کندی پیش می‌رویم.
بررسی سازه‌ای
طی 50‌سال اخير، 14 زلزله بزرگ، ايران را لرزانده است و با هر لرزش زمين، به‌طور ميانگين، بيش از 10‌هزار نفر جان خود را از دست داده‌اند، بنابراین بررسی این زلزله‌ها امری بسیار مهم است. در تحقیقات انجام شده، پیشنهاد شده است که اگر روستاییان خانه‌هایی با خشت و گل می‌سازند، منفذی در سقف گذاشته و به مدت 48 ساعت در درون آن، آتش روشن می‌کردند تا موجب پخت گل و تبدیل آن به جعبه گلی شوند، به این طریق آنها را در برابر زلزله مقاوم‌تر می‌ساخت. مطالعات نشان می‌دهد، این قبیل خانه‌ها در زمان وقوع زلزله به صورت قطعه‌هایی فرو می‌ریزد که خسارات آن در مقایسه با آوار خانه‌های روستایی خشت و گلی بدون پخت بسیار کمتر است. شجیعی از کارشناسان بحران نیز با اشاره به این‌که اغلب کشته‌شدگان در منازل روستایی بر اثر زلزله دچار خفگی و مرگ می‌شوند، بیان کرده است: «این پژوهش روشن می‌سازد اگر در زمان وقوع زلزله، خانه‌هایی که گل آنها پخته‌شده فرو بریزند، ریزش قطعات، کشته‌شدگان کمتری خواهد داشت، چراکه در آن صورت قطعات خشتی با قرار گرفتن روی یکدیگر فضای خالی برای تنفس و زنده ماندن را ایجاد می‌کنند. او اظهار کرد: «بررسی‌ها و شواهد موجود از زلزله‌های قاینات، رودبار و منجیل مشخص کرده که محل تنورها به خوبی در برابر زلزله مقاومت نشان داده و محل این دیوارها بر اثر تماس با آتش و گرما پخته شده و به صورت آجر یکپارچه و جعبه گلی درآمده‌اند.»
نتیجه‌گیری
در نتیجه ازجمله نتايجی كه از بررسی زلزله رودبار و منجيل گرفته می‌شود؛ اين است كه ساختمان‌هايی كه در مناطق زلزله‌خيز ساخته می‌شوند بايد از مصالح مستحكم باشند (آنچنان كه در اين مناطق ساختمان‌ها و مساكن، از خشت و گل و به‌طور كلی مصالح بی‌دوام بودند، دچار تخريب‌های اساسی شدند). همچنين حتی‌المقدور از ساخت‌وساز در مناطق گسلی و زلزله‌خيز خودداری شود و در اين مناطق برنامه‌هايی از قبل تعيين شده برای كم كردن خسارت‌هايی از اين قبيل صورت گيرد. همچنين دولت بايد ارگان‌های منسجم و منظمی برای كمك‌رسانی فوری به مردم مناطقی كه دچار بلايا و آسيب‌های طبيعی می‌شوند، ايجاد كند تا اثرات و خسارات را به حداقل ممكن برساند. با مطالعه پيشينه اين منطقه مشخص می‌شود كه يكی از زلزله‌خيزترين مناطق كشور است و زلزله‌های مختلف كه در سال‌های گذشته اتفاق افتاده است، دليل بر اين مدعاست. پس انجام اقدامات اساسی در مقابله با زلزله و ديگر حوادث ناشی از آن بايد از اولويت‌های مهم در برنامه‌های شهرسازی و تهيه مسكن قرار گيرد و دست‌اندركاران در اين زمينه تنها به فكر سودطلبی و منافع خود نباشند، بلكه سعی كنند امنيت جان و مال اين ملت محروم و ستمديده را تامين كنند. طبق تحقیقات هم‌اکنون در کشورهاى پیشرفته عمر مفید ساختمان‌ها بالاى ۱۰۰‌سال گزارش مى‌شود که قابلیت استفاده براى چند نسل را دارند. همچنین کارشناسان اعلام کردند، در ایران کیفیت پایین مصالح، روش‌هاى سنتى و غیرعلمى در ساخت‌و‌ساز، بکارگیرى نیروى غیرماهر و ضعف مدیریت کنترل و نظارت بر ساخت‌وساز منجر به کاهش عمر مفید ساختمان‌ها شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عناوین اصلی